سید محمد حسین طباطبایی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
سید محمدحسین طباطبایی، مشهور به علامه طباطبایی مفسر، فلیسوف، اصولی، فقیه، عارف و اسلامشناس. وی از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن ۱۴ ه.ش بود. او نویسنده تفسیر المیزان و کتابهای فلسفی بدایة الحکمة، نهایة الحکمة و اصول فلسفه و روش رئالیسم است.
همسر علامه، قمرالسادات مهدوی، از خانواده سادات طباطبایی بود. سه فرزند اولی علامه در کودکی و در نجف از دنیا رفتند. فرزند بعدی آنها، پسری بود که طباطبایی، به سفارش استادش سید علی قاضی طباطبایی، اسم او را عبدالباقی گذاشت. سید عبدالباقی طباطبائی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود. نجمه سادات طباطبائی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید علی قدوسی، از شاگردان علامه طباطبائی بود. جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.
وی یکشنبه، ۲۴ آبان سال ۱۳۶۰ ه.ش (۱۸ محرم ۱۴۰۲ ه.ق) از دنیا رفت. پیکرش فردای آن روز از مسجد امام حسن عسکری تا حرم حضرت معصومه، تشییع شد. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی بر پیکرش نماز خواند و در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
این کلاس ها به سبک کلاس های فرانسه تهیه شده بود و زبان فرانسه در آن تدریس می شد. این دو برادر با هم مشغول تحصیل می شوند و پس از کلاس ششم، همزمان با حضور در کلاس هفتم، برای تحصیل صرف، تصریف و جامع المقدمات به مدرسه طالبیه می فرستند این قضیه تا سال 1304 ه.ش طول می کشد. در این مدت آنها کتاب های سطح را خیلی سریع به پایان می رسانند، چون در آن زمان بیش از این در تبریز تدریس نمی شد، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف هجرت می کنند. علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ ه.ش به تحصیل علوم دینی پرداخت. در ۱۳۱۴ ه.ش به تبریز برگشت و تا ۱۳۲۵ ه.ش که در آنجا ساکن بود، به کشاورزی مشغول شد و در کنار کار کشاورزی به تألیف و تحقیق میپرداخت. علامه در ۱۳۲۵ ه.ش به قم رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.
علامه طباطبائی پس از اتمام دروس مقدماتی در تبریز، در سال ۱۳۰۴ ه.ش/۱۳۴۴ ه.ق راهی نجف شد و ۱۰ سال در حوزه علمیه نجف به تکمیل معلومات خود در شاخههای مختلف علوم اسلامی پرداخت. وی فقه و اصول را نزد میرزای نایینی، محمدحسین غروی اصفهانی و سید ابوالحسن اصفهانی، علم رجال را نزد سید محمد حجت کوهکمری، فلسفه را نزد سید حسین بادکوبهای، ریاضیات را نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری و اخلاق و عرفان را از سید علی قاضی طباطبایی آموخت.
علامه طباطبایی هنگامی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیاش در تبریز بدست میآمد، در سال ۱۳۱۴ ه.ش، مجبور به بازگشت به زادگاهش تبریز شد و ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول شد. وی این دوره از زندگی خود را به جهت بازماندن از تدریس و تفکر علمی، دوره خسارت روحی دانسته است. تعدادی از کتابها و رسالههای او همچون رساله «اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «ولایت»، «نبوت»، «انسان قبل الدنیا»، «انسان فی الدنیا» و «انسان بعد الدنیا»، حاصل تفکرات این دوره است. همچنین تفسیر مختصری از ابتدای قرآن تا سوره اعراف در این دوران گزارش شده است.
استادان
عرفان
سید علی قاضی
مرتضی طالقانی
فلسفه
سید حسین بادکوبهای
ریاضیات
سید ابوالقاسم خوانساری (ریاضی)
خارج فقه و اصول
محمدحسین غروی اصفهانی
میرزا حسین نائینی
رجال
سید محمد حجت کوهکمری
علامه طباطبایی از سال ۱۳۲۵ ه.ش در قم ساکن شد و فعالیت علمی خود را از سرگرفت. او درس تفسیر و فلسفه را در قم آغاز کردو به تدریج، دروس اساسی حکمت مانند کتاب شفاء و اسفار را متداول ساخت و شاگردان فراوانی نیز تربیت کرد. وی را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم دانستهاند.
گفته شده شهرت علامه طباطبایی در تهران و حوزههای علمی ایران، هنگامی آغاز شد که از تبریز به قم مهاجرت کرد و درس تفسیر و فلسفه و بحث و گفتگوهای علمی را شروع کرد.
جلسات علامه با کُربَن به مدت ۲۰ سال (۱۳۷۸ تا ۱۳۹۹ ه.ق) هر پاییز با حضور جمعی از اهالی فلسفه تشکیل میشد و در آن مباحث اساسی دین و فلسفه و. . . مطرح میشد. به گفته دکتر سید حسین نصر چنین جلساتی در سطح بالا و با افقی وسیع در جهان اسلام امروز بینظیر بوده است و حتی میتوان گفت که از دوره قرن وسطی که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است.
مرتضی مطهری
عبدالله جوادی آملی
محمد فاضل لنکرانی
حسینعلی منتظری
سید موسی شبیری زنجانی
محمدتقی مصباح یزدی
جعفر سبحانی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
حسن حسنزاده آملی
سید محمد حسین حسینی تهرانی
ابراهیم امینی
سید جلال الدین آشتیانی
ناصر مکارم شیرازی
احمد احمدی
سید حسن طاهری خرمآبادی
علی قدوسی
محمد محمدی گیلانی
یحیی انصاری شیرازی
سید محمد حسینی بهشتی
محمد مفتح
محمدجواد باهنر
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
حسین نوری همدانی
ابوطالب تجلیل
سید موسی صدر
سید محمدباقر موحد ابطحی
سید محمدعلی موحد ابطحی
سید مهدی روحانی
علی احمدی میانجی
عباس ایزدی
محمد صادقی تهرانی
عزیزالله خوشوقت
علی سعادتپرور.
گفتگوهای علمی علامه طباطبایی با هانری کربن، در سال ۱۳۳۹ ه.ش به کوشش محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی با عنوان «مکتب تشیع» به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شد.
تفسیر المیزان
علامه طباطبایی از حدود سال ۱۳۳۳ ه.ش/۱۳۷۴ ه.ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۰ ه.ش/۱۳۹۲ ه.ق آن را در ۲۰ جلد به زبان عربی به اتمام رساند. در این تفسیر از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده شده است و علاوه بر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی، علمی و اجتماعی نیز دارد. ترجمه این اثر به دو شکل منتشر شده است. نخست در ۴۰ جلد و سپس در ۲۰ جلد. این اثر توسط سید محمدباقر موسوی همدانی به فارسی ترجمه شده است.
تفسیر روایی البیان
علامه طباطبایی قبل از نوشتن تفسیر المیزان، در تبریز اقدام به نوشتن تفسیری با محوریت احادیث کردند. نام این تفسیر نیمه تمام تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن است و چنانکه از یادداشتهای مؤلف به دست میآید، ایشان در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ه.ق تا ۱۳۶۹ ه.ق مشغول نوشتن این تفسیر بوده است. و احتمالا به علت ورود ارتش روسیه به تبریز و بحرانهای بعد ازآن این کتاب ناتمام مانده است. این تفسیر چند سال بعد از درگذشت علامه منتشر شده و از اول قرآن تا پایان سوره یونس را دربرمی گیرد.
تعلیقه بر بحار الانوار
علامه طباطبایی معتقد بود که بحار الانوار بهترین دائرةالمعارف شیعه در زمینه احادیث و دارای یک فصلبندی مطلوب و توضیحات مناسب در ذیل احادیث است. ولی از آنجا که علامه مجلسی در مسائل فلسفی مسلط نبوده، گاه در توضیحاتی که درباره احادیث نوشته دچار اشتباه شده است. به همین دلیل بنا شد علامه طباطبایی در چاپ جدید بحارالانوار نکاتی را در حاشیه بیافزاید. این کار تا اوایل جلد هفتم بحار انجام شد و کتاب با توضیحات او منتشر شد. ولی به دلیل این که نقدهای علامه بر نظریات علامه مجلسی خوشایند عدهای نبود و از طرفی علامه طباطبایی حاضر نشد از مواضع خود صرفنظر کند، این حاشیهنویسی ناتمام ماند. موسسه الوفاء بیروت این تعلیقات را به همراه بحار الانوار چاپ کرده است.
علامه، دارای ذوق شعری بوده و اشعاری سروده که بعدها خودش آنها را از بین برده است. پارهای از اشعار باقیماندهاش در کتابی با نام «ز مهر افروخته» چاپ شده است. در برخی از سرودههای او، واژه غیر فارسی به کار نرفته است. معروفترین غزل علامه طباطبایی «کیش مهر» است. این شعر در ۱۳۶۵ ه.ش توسط شهرام ناظری، به آواز درآمد. «مرا تنها برد» و «پیام نسیم» و «هنر عشق» از جمله اشعار گرانسنگی است که از علاّمه باقی مانده است.
« آقای طباطبایی مرد بزرگی است و حفظ ایشان با این مقام علمی لازم است. » همچنین ایشان دراوایل انقلاب خطاب به علامه طباطبایی فرموده بودند:
« همجواری شما برای ما مغتنم است. »
آیت الله خامنه ای
« او مجموعه ای از معارف و فرهنگ اسلام بود؛ فقیه بود؛ حکیم بود؛ آگاه از اندوخته های فلسفی شرق و غرب بود؛ مفسر قرآن بود؛ از علوم اسلامی، یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است، مطلع بود: از اصول، از کلام، ادبیات، از نجوم و هیئت و ریاضیات و از برخی علوم بی نام و نشان دیگر. (علامه طباطبائی در علوم رمل و جفر و اعداد و حساب و جمل و ابجد مهارت عجیبی داشت و با برخی از این علوم بسیار مأنوس بود. )
شخصیت او در لابه لای این دانستنی های بسیار، به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی بود که تنها مکتب جامعی چون اسلام می تواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد. چهره معنوی او، سیمای پرصلابت مردی بود که ایمانی استوار و عرفانی راستین را با دانشی گسترده و عمیق توام ساخته و با آمیزه شگفت وجود خویش، ثابت کرده بود که اسلام می تواند سوز درون دلسوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد.
او تلاش و جهاد بی انتها و خاموش نشدنی خود را هم به این معجون الهی درآمیخته بود. در یکی از حساس ترین دوران های حیات اسلام و تشیع، جانانه به دفاع از حریم معنویت اسلامی و حکمت و معرفت الهی برخاسته و مفاهیم زیبای اجتماعی اسلام را از آیات کلام الهی استخراج کرده و به عرضه کامل و جامع اسلام پرداخته بود.
او که در سفره متاع ارزنده حوزه علمیه قم در شمار درخشنده ترین گوهرها بود و به آن مدرسه اسلامی پربرکت ارزش می بخشید تنها به آن حوزه محدود نشده بود و به تدریج در همه حوزه های علمی و در هم محافل اسلامی و در سطح وسیع جامعه، حضور خود را مجسم تر و برجسته تر می ساخت، معارفی که از زبان و قلم او بر صفحه دل ها و کاغذها نقش بسته بود از صدها و هزارها زبان و با صدها و هزارها بیان در همه جا منتشر می گشت و به همه کس علم و معرفت می آموخت. . .
. . . این چشمه جوشان و فیاض دانش و عرفان و تقوای اسلامی، در راه تعلیم و تربیت شاگردانی که هر یک در عالم اسلام دانشمندی برجسته اند، توفیقی کم مانند داشته است. . . »
استاد مطهری (رحمة الله علیه)
« این مرد واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بزرگ اسلام است، او به راستی مجموعه تقوا و معنویت است، در تهذیب نفس مقامات بسیار عالی طی کرده. . . کتاب تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است. . . من می توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. . . تفسیرالمیزان همه اش با فکر نوشته نشد، من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است، کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیر المیزان پیدا نکرده باشم. »
آیت الله جوادی آملی
« . . اگر استاد علامه طباطبایی را فارابی عصر بنامیم سخنی به گزاف نگفته ایم . . . شهید مطهری ( با آن همه علم و فضیلت ) در مقابل علامه، به سان قطره ای بود در برابر دریا! »
آیت الله حسن زاده آملی
« به محضر مبارک جناب آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ مشرف شدم که سخن از علامه طباطبایی، به میان آوردم. مرحوم آقای آملی به من فرمودند:
« آقا، اگر کسی باید در تحت تصرف و تعلیم کاملی به جایی برسد و قدمی بردارد، من برای شما بهتر از جناب آقای طباطبایی، کسی را نمی شناسم. . . »
ایشان [علامه طباطبایی] از اولیاءالله بودند، همواره در حضور، در مراقبت، در توجه بودند. . .
علامه طباطبایی بدون گزاف و بدون اغراق در فن اصول و فقه هر دو مجتهد بود. »
آیت الله جعفر سبحانی
« از نظر علمی و فرهنگی نباید مرحوم علامه طباطبایی را یک فرد به حساب بیاوریم؛ چرا که ایشان به تنهایی خود یک امت بود. . . از نظر اشاعه فرهنگ اسلامی و تحکیم آن در عصر کار امتی را انجام داد. »
آیت الله ابراهیم امینی
« علامه طباطبایی از آن شخصیت هایی است که در تمام رشته های علمی، فلسفی و اسلامی تخصص و تبحر داشته، شخصیت کم نظیری در میان علمای اسلامی است.
علامه طباطبایی، تنها یک دانشمند نبود بلکه یک عالم ربانی و مهذّب و یک انسان کامل، با تقوا و با فضیلت بود. »
آیت الله خویی (رحمة الله علیه)
« او[علامه طباطبایی] یک مغز متفکر و انسان فوق العاده قوی و نیرومندی است. . . . علامه طباطبایی، خویشتن را قربانی قرآن نمود. »
علامه طهرانی (رحمة الله علیه)
« تفسیر المیزان به قدری جالب است و به اندازه ای زیبا و دلنشین است که می توان به عنوان سند عقاید اسلام و شیعه به دنیا معرفی کرد. . . »
استاد موسوی همدانی
« هیچ به یاد ندارم در طول بیست و چند سال معاشرتم با علامه طباطبایی برای طلبه ای که وارد می شد؛ تمام قامت بلند نشوند و نیز مراقبتی که ایشان از زبان خود داشتند. »
آیت الله بهجت
آیت الله بهجت فرزند خود را برای پیمودن راه معرفت به مرحوم علامه ارجاع دادند.
آیت الله سید محمد هادی میلانی (رحمة الله علیه)
آیت الله سید محمد هادی میلانی با این که خود مدتی در نجف سمت استادی علامه طباطبائی را داشت، اما درباره ایشان می فرمود:
« اگر کسی علمیت و پایه دانش علامه طباطبائی را داشت، ادعاهای چنان و چنان می کرد، اما ایشان دم نمی زند. »
همچنین می فرمود:
« در عالم تشیّع، کسی به جامعیت آیت الله طباطبائی، یا بی نظیر است یا کم نظیر. »
و گاهی می فرمود:
« علامه طباطبائی علومی دارد که ما نداریم. » و منظورش از آن علوم، علوم باطنی و غیبی بود.
مرحوم علامه تابستان ها به مشهد مشرف می شد و آیت الله میلانی در آن زمان به ایشان خطاب می کرد:
« لذت و خوشی من، تنها همین حضرت امام رضا علیه السلام و حضور شما در مشهد است. »
باز می فرمود: « شما که در مشهد باشید، من معنای حیات را می فهمم. »
سید هاشم حداد (رحمة الله علیه)
زمانی که عارف بزرگ، مرحوم سید هاشم حداد، به ایران و قم آمدند، میل خویش را برای دیدار علامه: « به حد کمال رسیده » وصف کردند و راضی نشدند استاد طباطبائی به دیدن ایشان بیاید، بلکه خود به منزل علامه رفتند و ساعتی در حضور هم نشستند.
آیت الله علی اکبر مرندی
عارف ناشناخته، آیت الله علی اکبر مرندی ـ که خود از شاگردان آیت الله قاضی بود ـ نیز جویندگان راه هدایت را به مرحوم علامه ارجاع می داد، و گاهی می فرمود:
« خداوند متعال، لطف بزرگی به من کرد که دو هم حجره خوب نصیب من کرد. »
و منظورش از دو هم حجره، علامه طباطبائی و برادرش آیت الله الهی طباطبائی بود؛ و درباره آن زمان می گفت: « با آقایان طباطبائی ها، چهارشنبه جلسه داشتیم؛ چه جلساتی بود! چه سخنان لطیف و ظریفی آن جا مطرح می شد. »
یک بار آیت الله مرندی برای معالجه به تهران مسافرت کرد و از آن جا به قم و زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام هم مشرف شد. سپس به فرزندش ـ که همراهش بود ـ فرمود: « مرا به خانه علامه ببرید. »
در خانه علامه را که زدند، شخصی آمد و در را باز کرد. مرحوم آیت الله مرندی پرسید: « علامه تشریف دارند؟ » او پاسخ مثبت داد و سپس آیت الله مرندی فرمود. « به علامه اطلاع دهید که علی اکبر مرندی دم در است. »
در این هنگام، علامه سراسیمه، با آن رعشه ای که دستشان داشت، تشریف آورده و گفتند: « آقا علی اکبر مرندی تویی؟! خودتی؟! » آن گاه روبوسی و مصافحه کردند و همان دم در گریستند. سپس چند ساعت با هم خلوت کردند.
آیت الله علی معصومی ( مشهور به آخوند همدانی)
فقیه عارف، آیت الله علی معصومی ( مشهور به آخوند همدانی) می فرمود:
« من مردی بی هواتر از این مرد ( علامه طباطبائی ) ندیدم. »
و نیز می فرمود: « ما همواره علامه طباطبائی را در سکوت می دیدیم تا آن که شبی در خارج شهر مقدس مشهد، در محلی که همواره آیت الله میلانی و عده ای دیگر با علامه طباطبائی بودیم. به مناسبت، مسأله ای پیش آمد و آیت الله طباطبائی دو ساعت تمام بیاناتی فرمودند و به طور مفصل نکاتی گفتند. »
پس از پایان سخنانشان، عرض کردم:
« من در اعمال ـ به ظاهر ـ شب جمعه خوانده بودم که هر کس فلان عمل را انجام دهد، خداوند به وی گنجی عنایت می فرماید یا از مال یا از علم. من چون مال نمی خواستم، آن عمل را به جا آوردم تا خداوند گنج علم را نصیب من گرداند. لله الحمد والشکر، امشب به آن مراد رسیدم و گنج علم را پیدا کردم. »
آیت الله محمدی گیلانی
« این مرد عظیم والا همت [علامه طباطبایی] که زیر این چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیر آزاد بود، همچون صالحان اسلاف خویش در فنون گوناگون معقول و منقول صاحب نظر و مبتکر بود. »
بهاء الدین خرمشاهی
« المیزان [علامه طباطبایی] مهمترین و جامع ترین تفسیر شیعه پس از مجمع البیان طبرسی در قرون جدید است. »
محمد جواد مغنیه، نویسنده معروف لبنان
«. . . از وقتی که المیزان بدست من رسیده است، کتابخانه من تعطیل شده و پیوسته روی میز مطالعه من کتاب المیزان [علامه طباطبایی] قرار دارد. »
پس از درگذشت علامه طباطبائی همایشهای متعددی با هدف مطالعه و معرفی زندگی و اندیشههای او برگزار شده است. مهمترین این همایشها با نام میزان حکمت از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۳ ه.ش برگزار شد.
یادها و یادگارها نوشته علی تاجدینی
مهر تابان نوشته سید محمد حسین طهرانی
ز مهر افروخته
شناخت نامه علامه طباطبایی
جرعههای جان بخش، نوشته غلامرضا گلی زواره
شمس الوحی تبریزی، نوشته آیت الله جوادی آملی
علامه طباطبایی، فیلسوف علوم انسانی ـ اسلامی(۲ جلد)
آرای اخلاقی علامه طباطبایی، نوشته رضا رمضانی
در ایران چندین مرکز آموزشی و تحصیلی به نام علامه طباطبائی نامگذاری شدهاند که مهمترین آنها دانشگاه علامه طباطبائی در تهران است.
منابع:
1. ویکی پدیا
2. ویکی شیعه
3. خبرگزاری تسنیم
4. ویکی فقه
5. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
6. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
شناسنامه | |
23 اسفند سال 1281 ه.ش | تولد |
24 آبان سال 1360 ه.ش | درگذشت |
- | علت درگذشت |
حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) | آرامگاه |
ایرانی | ملیت |
اسلام | دین |
شیعه | مذهب |
علامه طباطبایی | دیگر نام ها |
حوزوی | تحصیلات |
- | دانشگاه |
تدریس | زمینه فعالیت |
- | سبک |
از سال 1325 ه. ش | سال های فعالیت |
تألیفات متعدد | آثار مهم |
- | جایزه ها |
- | وبگاه رسمی |
قمر السادات مهدوی | همسر |
سید عبدالباقی، نجمه سادات | فرزندان |
پدر: سیدمحمد - مادر: ربابه خانم | والدین |
زندگی نامه
تولد
سید محمدحسین طباطبائی در آخر ذیحجه ۱۳۲۱ ه.ق مصادف با ۱۲۸۱ ه.ش در تبریز در خیابان مسجد کبود، در منزل شخصی پدرشان حاج سید محمد آقا طباطبایی متولد شدند. مادر ایشان نیز ربابه خانم از فامیل یحیوی تبریز، دختر غلامعلی یحیوی و از اشراف تبریز بودند. اجداد پدری وی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) و ابراهیم بن اسماعیل دیباج و تا ۱۴ پشت او همگی دانشمند و عالم بودند. علامه از طرف مادر نیز از اولاد امام حسین(ع) بود. سید محمدحسین، در ۵ سالگی، مادر، و در ۹ سالگی پدرش را از دست داد. برادر کوچکتر او سید محمدحسن معروف به سید محمدحسن الهی، عارف و فیلسوف بود.همسر علامه، قمرالسادات مهدوی، از خانواده سادات طباطبایی بود. سه فرزند اولی علامه در کودکی و در نجف از دنیا رفتند. فرزند بعدی آنها، پسری بود که طباطبایی، به سفارش استادش سید علی قاضی طباطبایی، اسم او را عبدالباقی گذاشت. سید عبدالباقی طباطبائی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود. نجمه سادات طباطبائی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید علی قدوسی، از شاگردان علامه طباطبائی بود. جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.
درگذشت
وی یکشنبه، ۲۴ آبان سال ۱۳۶۰ ه.ش (۱۸ محرم ۱۴۰۲ ه.ق) از دنیا رفت. پیکرش فردای آن روز از مسجد امام حسن عسکری تا حرم حضرت معصومه، تشییع شد. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی بر پیکرش نماز خواند و در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.سمت و فعالیت ها
فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان
پس از فوت مادر و پدر یکی از محترمان فامیل، یعنی پدر شهید قاضی طباطبایی (شهید محراب) که حاج میرزا باقر قاضی نام داشت، کفالت اوضاع مالی و زندگی این دو بچه را به عهده می گیرد. این دو بچه زیر نظر مرحوم حاج میرزا باقر قاضی رشد می کنند و نخست به سبک آن زمان، کتابهایی چون گلستان، قرآن، نصاب و. . . را می خوانند و سپس بلافاصله آنها را به مدارس کلاسیک می فرستند که شاید نخستین مدرسه در ایران در تبریز دایر شده بود.این کلاس ها به سبک کلاس های فرانسه تهیه شده بود و زبان فرانسه در آن تدریس می شد. این دو برادر با هم مشغول تحصیل می شوند و پس از کلاس ششم، همزمان با حضور در کلاس هفتم، برای تحصیل صرف، تصریف و جامع المقدمات به مدرسه طالبیه می فرستند این قضیه تا سال 1304 ه.ش طول می کشد. در این مدت آنها کتاب های سطح را خیلی سریع به پایان می رسانند، چون در آن زمان بیش از این در تبریز تدریس نمی شد، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف هجرت می کنند. علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ ه.ش به تحصیل علوم دینی پرداخت. در ۱۳۱۴ ه.ش به تبریز برگشت و تا ۱۳۲۵ ه.ش که در آنجا ساکن بود، به کشاورزی مشغول شد و در کنار کار کشاورزی به تألیف و تحقیق میپرداخت. علامه در ۱۳۲۵ ه.ش به قم رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.
علامه طباطبائی پس از اتمام دروس مقدماتی در تبریز، در سال ۱۳۰۴ ه.ش/۱۳۴۴ ه.ق راهی نجف شد و ۱۰ سال در حوزه علمیه نجف به تکمیل معلومات خود در شاخههای مختلف علوم اسلامی پرداخت. وی فقه و اصول را نزد میرزای نایینی، محمدحسین غروی اصفهانی و سید ابوالحسن اصفهانی، علم رجال را نزد سید محمد حجت کوهکمری، فلسفه را نزد سید حسین بادکوبهای، ریاضیات را نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری و اخلاق و عرفان را از سید علی قاضی طباطبایی آموخت.
علامه طباطبایی هنگامی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیاش در تبریز بدست میآمد، در سال ۱۳۱۴ ه.ش، مجبور به بازگشت به زادگاهش تبریز شد و ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول شد. وی این دوره از زندگی خود را به جهت بازماندن از تدریس و تفکر علمی، دوره خسارت روحی دانسته است. تعدادی از کتابها و رسالههای او همچون رساله «اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «ولایت»، «نبوت»، «انسان قبل الدنیا»، «انسان فی الدنیا» و «انسان بعد الدنیا»، حاصل تفکرات این دوره است. همچنین تفسیر مختصری از ابتدای قرآن تا سوره اعراف در این دوران گزارش شده است.
استادان
عرفان
سید علی قاضی
مرتضی طالقانی
فلسفه
سید حسین بادکوبهای
ریاضیات
سید ابوالقاسم خوانساری (ریاضی)
خارج فقه و اصول
محمدحسین غروی اصفهانی
میرزا حسین نائینی
رجال
سید محمد حجت کوهکمری
تدریس
علامه طباطبایی از سال ۱۳۲۵ ه.ش در قم ساکن شد و فعالیت علمی خود را از سرگرفت. او درس تفسیر و فلسفه را در قم آغاز کردو به تدریج، دروس اساسی حکمت مانند کتاب شفاء و اسفار را متداول ساخت و شاگردان فراوانی نیز تربیت کرد. وی را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم دانستهاند.گفته شده شهرت علامه طباطبایی در تهران و حوزههای علمی ایران، هنگامی آغاز شد که از تبریز به قم مهاجرت کرد و درس تفسیر و فلسفه و بحث و گفتگوهای علمی را شروع کرد.
فعالیت های فرهنگی
در دوران سکونت در قم، یکی از فعالیتهای علامه طباطبایی شرکت در جلساتی علمی و فلسفی در تهران بود. این جلسات با حضور هانری کربن، سید حسین نصر، داریوش شایگان و. . . با محوریت علامه طباطبایی درباره مسائل فلسفی، عرفانی، ادیان و اسلامشناسی برگزار میشد. او در سفرهای پیاپی به تهران، با علاقهمندان به حکمت و معارف اسلامی تماس داشت و گاه با مخالفان دین و حکمت نیز بحث و مناظره میکرد.جلسات علامه با کُربَن به مدت ۲۰ سال (۱۳۷۸ تا ۱۳۹۹ ه.ق) هر پاییز با حضور جمعی از اهالی فلسفه تشکیل میشد و در آن مباحث اساسی دین و فلسفه و. . . مطرح میشد. به گفته دکتر سید حسین نصر چنین جلساتی در سطح بالا و با افقی وسیع در جهان اسلام امروز بینظیر بوده است و حتی میتوان گفت که از دوره قرن وسطی که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است.
تربیت شاگرد
سید عزالدین حسینی زنجانیمرتضی مطهری
عبدالله جوادی آملی
محمد فاضل لنکرانی
حسینعلی منتظری
سید موسی شبیری زنجانی
محمدتقی مصباح یزدی
جعفر سبحانی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
حسن حسنزاده آملی
سید محمد حسین حسینی تهرانی
ابراهیم امینی
سید جلال الدین آشتیانی
ناصر مکارم شیرازی
احمد احمدی
سید حسن طاهری خرمآبادی
علی قدوسی
محمد محمدی گیلانی
یحیی انصاری شیرازی
سید محمد حسینی بهشتی
محمد مفتح
محمدجواد باهنر
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
حسین نوری همدانی
ابوطالب تجلیل
سید موسی صدر
سید محمدباقر موحد ابطحی
سید محمدعلی موحد ابطحی
سید مهدی روحانی
علی احمدی میانجی
عباس ایزدی
محمد صادقی تهرانی
عزیزالله خوشوقت
علی سعادتپرور.
گفتگوهای علمی علامه طباطبایی با هانری کربن، در سال ۱۳۳۹ ه.ش به کوشش محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی با عنوان «مکتب تشیع» به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شد.
آثار
· تفسیر المیزان | · حاشیه بر کفایه الاصول | · رساله در مشتقات |
· اصول فلسفه و روش رئالیسم | · رساله در حکومت اسلام | · رساله در برهان |
· شیعه در اسلام | · رساله در قوه و فعل | · رساله در مغالطه |
· سنن النبی (ص) | · رساله در اثبات ذات | · رساله در تحلیل |
· حاشیه بر اسفار صدرالدین شیرازی | · رساله در صفات | · رساله در ترکیب |
· بدایة الحکمة | · رساله در افعال | · رساله در اعتباریات |
· نهایة الحکمة | · رساله در وسائط | · رساله در نبوت و منامات |
· شیعه: مجموعه مذاکرات با پروفسور کربن (بخش اول مذاکرات در سال ۱۳۳۸ش) | · الانسان قبل الدنیا | · منظومه در رسم خط نستعلیق |
· رسالت تشیع در دنیاى امروز(بخش دوم مذاکرات با پروفسور کربن در سال ۱۳۴۰ش) | · الانسان فی الدنیا | · علی والفلسفة الالهیه (به فارسی ترجمه شده است) |
تفسیر المیزان
علامه طباطبایی از حدود سال ۱۳۳۳ ه.ش/۱۳۷۴ ه.ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۰ ه.ش/۱۳۹۲ ه.ق آن را در ۲۰ جلد به زبان عربی به اتمام رساند. در این تفسیر از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده شده است و علاوه بر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی، علمی و اجتماعی نیز دارد. ترجمه این اثر به دو شکل منتشر شده است. نخست در ۴۰ جلد و سپس در ۲۰ جلد. این اثر توسط سید محمدباقر موسوی همدانی به فارسی ترجمه شده است.
تفسیر روایی البیان
علامه طباطبایی قبل از نوشتن تفسیر المیزان، در تبریز اقدام به نوشتن تفسیری با محوریت احادیث کردند. نام این تفسیر نیمه تمام تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن است و چنانکه از یادداشتهای مؤلف به دست میآید، ایشان در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ه.ق تا ۱۳۶۹ ه.ق مشغول نوشتن این تفسیر بوده است. و احتمالا به علت ورود ارتش روسیه به تبریز و بحرانهای بعد ازآن این کتاب ناتمام مانده است. این تفسیر چند سال بعد از درگذشت علامه منتشر شده و از اول قرآن تا پایان سوره یونس را دربرمی گیرد.
تعلیقه بر بحار الانوار
علامه طباطبایی معتقد بود که بحار الانوار بهترین دائرةالمعارف شیعه در زمینه احادیث و دارای یک فصلبندی مطلوب و توضیحات مناسب در ذیل احادیث است. ولی از آنجا که علامه مجلسی در مسائل فلسفی مسلط نبوده، گاه در توضیحاتی که درباره احادیث نوشته دچار اشتباه شده است. به همین دلیل بنا شد علامه طباطبایی در چاپ جدید بحارالانوار نکاتی را در حاشیه بیافزاید. این کار تا اوایل جلد هفتم بحار انجام شد و کتاب با توضیحات او منتشر شد. ولی به دلیل این که نقدهای علامه بر نظریات علامه مجلسی خوشایند عدهای نبود و از طرفی علامه طباطبایی حاضر نشد از مواضع خود صرفنظر کند، این حاشیهنویسی ناتمام ماند. موسسه الوفاء بیروت این تعلیقات را به همراه بحار الانوار چاپ کرده است.
علامه، دارای ذوق شعری بوده و اشعاری سروده که بعدها خودش آنها را از بین برده است. پارهای از اشعار باقیماندهاش در کتابی با نام «ز مهر افروخته» چاپ شده است. در برخی از سرودههای او، واژه غیر فارسی به کار نرفته است. معروفترین غزل علامه طباطبایی «کیش مهر» است. این شعر در ۱۳۶۵ ه.ش توسط شهرام ناظری، به آواز درآمد. «مرا تنها برد» و «پیام نسیم» و «هنر عشق» از جمله اشعار گرانسنگی است که از علاّمه باقی مانده است.
در نگاه دیگران
اشخاص
امام خمینی (رحمة الله علیه)« آقای طباطبایی مرد بزرگی است و حفظ ایشان با این مقام علمی لازم است. » همچنین ایشان دراوایل انقلاب خطاب به علامه طباطبایی فرموده بودند:
« همجواری شما برای ما مغتنم است. »
آیت الله خامنه ای
« او مجموعه ای از معارف و فرهنگ اسلام بود؛ فقیه بود؛ حکیم بود؛ آگاه از اندوخته های فلسفی شرق و غرب بود؛ مفسر قرآن بود؛ از علوم اسلامی، یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است، مطلع بود: از اصول، از کلام، ادبیات، از نجوم و هیئت و ریاضیات و از برخی علوم بی نام و نشان دیگر. (علامه طباطبائی در علوم رمل و جفر و اعداد و حساب و جمل و ابجد مهارت عجیبی داشت و با برخی از این علوم بسیار مأنوس بود. )
شخصیت او در لابه لای این دانستنی های بسیار، به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی بود که تنها مکتب جامعی چون اسلام می تواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد. چهره معنوی او، سیمای پرصلابت مردی بود که ایمانی استوار و عرفانی راستین را با دانشی گسترده و عمیق توام ساخته و با آمیزه شگفت وجود خویش، ثابت کرده بود که اسلام می تواند سوز درون دلسوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد.
او تلاش و جهاد بی انتها و خاموش نشدنی خود را هم به این معجون الهی درآمیخته بود. در یکی از حساس ترین دوران های حیات اسلام و تشیع، جانانه به دفاع از حریم معنویت اسلامی و حکمت و معرفت الهی برخاسته و مفاهیم زیبای اجتماعی اسلام را از آیات کلام الهی استخراج کرده و به عرضه کامل و جامع اسلام پرداخته بود.
او که در سفره متاع ارزنده حوزه علمیه قم در شمار درخشنده ترین گوهرها بود و به آن مدرسه اسلامی پربرکت ارزش می بخشید تنها به آن حوزه محدود نشده بود و به تدریج در همه حوزه های علمی و در هم محافل اسلامی و در سطح وسیع جامعه، حضور خود را مجسم تر و برجسته تر می ساخت، معارفی که از زبان و قلم او بر صفحه دل ها و کاغذها نقش بسته بود از صدها و هزارها زبان و با صدها و هزارها بیان در همه جا منتشر می گشت و به همه کس علم و معرفت می آموخت. . .
. . . این چشمه جوشان و فیاض دانش و عرفان و تقوای اسلامی، در راه تعلیم و تربیت شاگردانی که هر یک در عالم اسلام دانشمندی برجسته اند، توفیقی کم مانند داشته است. . . »
استاد مطهری (رحمة الله علیه)
« این مرد واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بزرگ اسلام است، او به راستی مجموعه تقوا و معنویت است، در تهذیب نفس مقامات بسیار عالی طی کرده. . . کتاب تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است. . . من می توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. . . تفسیرالمیزان همه اش با فکر نوشته نشد، من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است، کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیر المیزان پیدا نکرده باشم. »
آیت الله جوادی آملی
« . . اگر استاد علامه طباطبایی را فارابی عصر بنامیم سخنی به گزاف نگفته ایم . . . شهید مطهری ( با آن همه علم و فضیلت ) در مقابل علامه، به سان قطره ای بود در برابر دریا! »
آیت الله حسن زاده آملی
« به محضر مبارک جناب آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ مشرف شدم که سخن از علامه طباطبایی، به میان آوردم. مرحوم آقای آملی به من فرمودند:
« آقا، اگر کسی باید در تحت تصرف و تعلیم کاملی به جایی برسد و قدمی بردارد، من برای شما بهتر از جناب آقای طباطبایی، کسی را نمی شناسم. . . »
ایشان [علامه طباطبایی] از اولیاءالله بودند، همواره در حضور، در مراقبت، در توجه بودند. . .
علامه طباطبایی بدون گزاف و بدون اغراق در فن اصول و فقه هر دو مجتهد بود. »
آیت الله جعفر سبحانی
« از نظر علمی و فرهنگی نباید مرحوم علامه طباطبایی را یک فرد به حساب بیاوریم؛ چرا که ایشان به تنهایی خود یک امت بود. . . از نظر اشاعه فرهنگ اسلامی و تحکیم آن در عصر کار امتی را انجام داد. »
آیت الله ابراهیم امینی
« علامه طباطبایی از آن شخصیت هایی است که در تمام رشته های علمی، فلسفی و اسلامی تخصص و تبحر داشته، شخصیت کم نظیری در میان علمای اسلامی است.
علامه طباطبایی، تنها یک دانشمند نبود بلکه یک عالم ربانی و مهذّب و یک انسان کامل، با تقوا و با فضیلت بود. »
آیت الله خویی (رحمة الله علیه)
« او[علامه طباطبایی] یک مغز متفکر و انسان فوق العاده قوی و نیرومندی است. . . . علامه طباطبایی، خویشتن را قربانی قرآن نمود. »
علامه طهرانی (رحمة الله علیه)
« تفسیر المیزان به قدری جالب است و به اندازه ای زیبا و دلنشین است که می توان به عنوان سند عقاید اسلام و شیعه به دنیا معرفی کرد. . . »
استاد موسوی همدانی
« هیچ به یاد ندارم در طول بیست و چند سال معاشرتم با علامه طباطبایی برای طلبه ای که وارد می شد؛ تمام قامت بلند نشوند و نیز مراقبتی که ایشان از زبان خود داشتند. »
آیت الله بهجت
آیت الله بهجت فرزند خود را برای پیمودن راه معرفت به مرحوم علامه ارجاع دادند.
آیت الله سید محمد هادی میلانی (رحمة الله علیه)
آیت الله سید محمد هادی میلانی با این که خود مدتی در نجف سمت استادی علامه طباطبائی را داشت، اما درباره ایشان می فرمود:
« اگر کسی علمیت و پایه دانش علامه طباطبائی را داشت، ادعاهای چنان و چنان می کرد، اما ایشان دم نمی زند. »
همچنین می فرمود:
« در عالم تشیّع، کسی به جامعیت آیت الله طباطبائی، یا بی نظیر است یا کم نظیر. »
و گاهی می فرمود:
« علامه طباطبائی علومی دارد که ما نداریم. » و منظورش از آن علوم، علوم باطنی و غیبی بود.
مرحوم علامه تابستان ها به مشهد مشرف می شد و آیت الله میلانی در آن زمان به ایشان خطاب می کرد:
« لذت و خوشی من، تنها همین حضرت امام رضا علیه السلام و حضور شما در مشهد است. »
باز می فرمود: « شما که در مشهد باشید، من معنای حیات را می فهمم. »
سید هاشم حداد (رحمة الله علیه)
زمانی که عارف بزرگ، مرحوم سید هاشم حداد، به ایران و قم آمدند، میل خویش را برای دیدار علامه: « به حد کمال رسیده » وصف کردند و راضی نشدند استاد طباطبائی به دیدن ایشان بیاید، بلکه خود به منزل علامه رفتند و ساعتی در حضور هم نشستند.
آیت الله علی اکبر مرندی
عارف ناشناخته، آیت الله علی اکبر مرندی ـ که خود از شاگردان آیت الله قاضی بود ـ نیز جویندگان راه هدایت را به مرحوم علامه ارجاع می داد، و گاهی می فرمود:
« خداوند متعال، لطف بزرگی به من کرد که دو هم حجره خوب نصیب من کرد. »
و منظورش از دو هم حجره، علامه طباطبائی و برادرش آیت الله الهی طباطبائی بود؛ و درباره آن زمان می گفت: « با آقایان طباطبائی ها، چهارشنبه جلسه داشتیم؛ چه جلساتی بود! چه سخنان لطیف و ظریفی آن جا مطرح می شد. »
یک بار آیت الله مرندی برای معالجه به تهران مسافرت کرد و از آن جا به قم و زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام هم مشرف شد. سپس به فرزندش ـ که همراهش بود ـ فرمود: « مرا به خانه علامه ببرید. »
در خانه علامه را که زدند، شخصی آمد و در را باز کرد. مرحوم آیت الله مرندی پرسید: « علامه تشریف دارند؟ » او پاسخ مثبت داد و سپس آیت الله مرندی فرمود. « به علامه اطلاع دهید که علی اکبر مرندی دم در است. »
در این هنگام، علامه سراسیمه، با آن رعشه ای که دستشان داشت، تشریف آورده و گفتند: « آقا علی اکبر مرندی تویی؟! خودتی؟! » آن گاه روبوسی و مصافحه کردند و همان دم در گریستند. سپس چند ساعت با هم خلوت کردند.
آیت الله علی معصومی ( مشهور به آخوند همدانی)
فقیه عارف، آیت الله علی معصومی ( مشهور به آخوند همدانی) می فرمود:
« من مردی بی هواتر از این مرد ( علامه طباطبائی ) ندیدم. »
و نیز می فرمود: « ما همواره علامه طباطبائی را در سکوت می دیدیم تا آن که شبی در خارج شهر مقدس مشهد، در محلی که همواره آیت الله میلانی و عده ای دیگر با علامه طباطبائی بودیم. به مناسبت، مسأله ای پیش آمد و آیت الله طباطبائی دو ساعت تمام بیاناتی فرمودند و به طور مفصل نکاتی گفتند. »
پس از پایان سخنانشان، عرض کردم:
« من در اعمال ـ به ظاهر ـ شب جمعه خوانده بودم که هر کس فلان عمل را انجام دهد، خداوند به وی گنجی عنایت می فرماید یا از مال یا از علم. من چون مال نمی خواستم، آن عمل را به جا آوردم تا خداوند گنج علم را نصیب من گرداند. لله الحمد والشکر، امشب به آن مراد رسیدم و گنج علم را پیدا کردم. »
آیت الله محمدی گیلانی
« این مرد عظیم والا همت [علامه طباطبایی] که زیر این چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیر آزاد بود، همچون صالحان اسلاف خویش در فنون گوناگون معقول و منقول صاحب نظر و مبتکر بود. »
بهاء الدین خرمشاهی
« المیزان [علامه طباطبایی] مهمترین و جامع ترین تفسیر شیعه پس از مجمع البیان طبرسی در قرون جدید است. »
محمد جواد مغنیه، نویسنده معروف لبنان
«. . . از وقتی که المیزان بدست من رسیده است، کتابخانه من تعطیل شده و پیوسته روی میز مطالعه من کتاب المیزان [علامه طباطبایی] قرار دارد. »
همایش
پس از درگذشت علامه طباطبائی همایشهای متعددی با هدف مطالعه و معرفی زندگی و اندیشههای او برگزار شده است. مهمترین این همایشها با نام میزان حکمت از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۳ ه.ش برگزار شد.فیلم مستند
مجموعه تلویزیونی حدیث سرو که درباره زندگی و شخصیت علمای شیعه است، یک سری از این مجموعه را به زندگی علامه اختصاص داد.کتابها
کتابهای متعددی درباره علامه طباطبایی نگاشته شده است که برخی فقط یادنامه و مشتمل بر مقالات علمی هستند و برخی دیگر، به زندگی و احوالات علامه پرداختهاند.یادها و یادگارها نوشته علی تاجدینی
مهر تابان نوشته سید محمد حسین طهرانی
ز مهر افروخته
شناخت نامه علامه طباطبایی
جرعههای جان بخش، نوشته غلامرضا گلی زواره
شمس الوحی تبریزی، نوشته آیت الله جوادی آملی
علامه طباطبایی، فیلسوف علوم انسانی ـ اسلامی(۲ جلد)
آرای اخلاقی علامه طباطبایی، نوشته رضا رمضانی
در ایران چندین مرکز آموزشی و تحصیلی به نام علامه طباطبائی نامگذاری شدهاند که مهمترین آنها دانشگاه علامه طباطبائی در تهران است.
منابع:
1. ویکی پدیا
2. ویکی شیعه
3. خبرگزاری تسنیم
4. ویکی فقه
5. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
6. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
مشاهیر مرتبط
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}